• عبدالله بن موسی: برادر امام رضا به خاطر کودکی سن امام جواد شیعیان متمایل به وی شدند ولی نتوانست به سوالات شیعیان پاسخ مناسبی دهد.
  • در جواب کودکی امام جواد برای جانشینی، امام رضا نبوت حضرت عیسی را مطرح می کند و امام جواد هم اشاره به جانشینی سلیمان از داوود کرد.
  • در مورد امام جواد:

اولاً شیعیان اصرار داشتند تا از طریق دانش امام، امامت وی را بپذیرند.

ثانیاً امام در حالی که کودک خردسالی بیش نبود، به دلیل الهی بودن امر امامت، به خوبی قادر بود به پرسش های علمی- فقهی شیعیان پاسخ دهد.

  • در امر امات آنچه مهم است تنصیص امام سابق بر امام پس از خود می باشد.
  • در سال 202ق مامون دخترش ام حبیب را به عقد امام رضا درآورد و دختر دیگرش ام فضل را به عقد امام جواد درآورد.
  • گزارشی از اینکه امام جواد در سال 204ق به بغداد آمده وجود دارد ولی قطعی نیست. امما تنها در سال 215 یکبار به بغداد آمده و تا قبل از انکه معتصم آن حضرت را در سال 220 به بغداد احضار کند، در مدینه زندگی می کرده است.
  • ام فضل در زندگی مشترک خود با امام جواد از دو جهت ناکام ماند:
  1. از آن حضرت دارای فرزندی نشد.
  2. امام جواد چندان توجهی به وی نداشت و فرزندانش عموماً از ام ولدهای آن حضرت متولد شدند.
  • امام جواد در مورد مجسمه و اهل حدیث می فرمایند: شیعیان اجازه ندارند پشت هرکسی که خدا را جسم می پندارد نماز بخوانند و به او زکات بپردازند. امام جواد از خواندن نماز پشت واقفه نهی کرده اند. ایشان واقفیه و زیدیه را مصداق آیهء: وجوه یومئذ خاشعه عامله ناصبه(سوره غاشیه آیه دو و سه) دانسته و در ردیف ناصبی ها قرار داده است.
  • امام جواد به اسحاق انباری فرمودند: دو تن از غلات به نام های ابوالمهری و ابن ابی الزرقاء که خود را سخنگویان امام قلمداد می کردندبه هر طریقی هست باید کشته شوند.
  • حضرت عبدالعظیم حسنی از اصحاب امام جواد(ع) بود که در اثر فعالیت های وی شیعیان ری رو به افزایش گذاشتند و تشیع در این دیار رو به گسترش نهاد.
  • اصحاب امام جواد(ع): عبدالعظیم حسنی، علی بن مهزیار، داوود بن قاسم یا ابوهاشم جعفری، احمد بن محمد بزنطی
  • شیخ القمیین: احمد بن محمد بن عیسی از اصحاب امام رضا و جواد و هادی وی حسن عسکری را هم درک کرده است.
  • عدهء معدودی از شیعیان با شهادت امام جواد تنها برای مدت کوتاهی به امامت موسی بن محمد(م296) معرف به موسی مبرقع مدفون در قم معتقد گردیدندو سعد بن عبدالله بازگشت این افراد به امام هادی را، از آن رو می داند که خود موسی مبرقع از آنان بیزاری جست و از خود راند.