به بهانه سالگرد قیام گوهرشاد...

متاسفانه هرساله در سالگرد قیام گوهرشاد برخی از افراد با توجه به اطلاعات ناقص برخی از اساتید و پژوهشگران فریاد تحریف تاریخ و فهم اشتباه از تاریخ را سر می دهند و هوار می کشند که قیام گوهرشاد برای اعتراض به کلاه شاپو بوده نه کشف حجاب استدلالشان هم فرمان رسمی کشف حجاب است که در دی ماه صادر شده است! تنها جمله ای که می توان خدمت این دوستان به اصطلاح دانشجو و اساتیدشان عرض کنم این است حوادث را سطحی نبینید، تاریخ خاله زنک بازی نیست!

1. قیام گوهرشاد بعد از سلسله وقایعی در تمام کشور و در طول ده ها سال روی داده است. جریان تجددخواهی برای تغییر سبک زندگی ایرانیان از دوران قاجار به بعد گام به گام پیش رفت و در زمان رضاخان ترویج زندگی غربی و جدایی از هویت دینی و شیعی تشدید شد.

2. حکومت رضاشاه از سال 1306ش به بعد تغییر اجباری پوشش مردم را تبدیل به قانون کرد، قانونی که ابتدا از کلاه مردانی که در ادارات دولتی مشغول کار بودند شروع شد و به تدریج همه مردم ایران را در برگرفت. مسیر پیشرفت این تغییر هویت برای اهل تامل مشخص بوده و مسئله پیچیده ای به نظر نمی رسیده است چنانکه در همان زمان ها کتاب هایی با عنوان "رد کشف حجاب" و "وجوب حجاب به حکم عقل" و... نوشته شد.

3. سرانجام رضاشاه در خردادماه سال 1314ش در جمع هیئت دولت به صراحت گفت: «باید شروع به رفع حجاب زن ها نمود و چون برای عامه مردم دفعتا مشکل است اقدام کنند شما وزرا و معاونین باید پیشقدم بشوید...»

4. لازم است به متن اسنادی اشاره کنم که مربوط به همان روزهاست اما متاسفانه تاکنون چاپ نشده اند؛ سندی که در آن خدمتگذار بیت آیت الله قمی به صراحت بیان می کند که آقای قمی راجع به کلاه شکایتی ندارد، ولی راجع به قضیه حجاب فوق العاده عصبانی و وحشتناک است.

5. اگر دغدغه ای برای تاریخ دارید آب را در هاون نکوبید! ابتدا برای چاپ این اسناد فریادتان را بلند کنید که با گذشت بیش از هشتاد سال هیچ نهادی متولی چاپ این اسناد نشده است. بعد از آن به سراغ اندک راویانی بروید که در طول هفت سال واقعه تلخ کشف حجاب را تجربه کرده اند و در حفظ این بخش از تاریخ سهمی هرچند کوچک ایفا کنید.

6. در پایان برای انتشارات به نشر و بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی شهر مشهد: متولی نشر شهربهشت، وزارت فخیمه ارشاد اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد آستان قدس، اداره امور مساجد، حوزه های علمیه و هر نهادی که می توانست نقشی در انتشار این اسناد داشته باشد و کاری انجام نداده است؛ آرزوی موفقیت دارم.

ظریف درست می گوید: میدان مقصر عدم توافق است.

نخست:

با شهادت امام علی(ع) مردم عراق با امام حسن(ع) بیعت کردند. قیس بن سعد، فرمانده دلاور عراق برای بیعت شرط گذاشته بود که خلیفه بر کتاب خدا، سنت رسول(ص) و جهاد با ستمکاران بیعت کند. اما امام تنها عمل به کتاب خدا و سنت را پذیرفت! نه اینکه اهل جهاد نباشد بلکه می خواست حوزه اقتدار و اختیار حاکمیت را وابسته و تابع معرکه و میدان نسازد.

دوم:

معاویه فرستاده هایی به دو شهر کوفه و بصره گسیل داشت، فرستاده هایی که کارشان سستی دل مردم و ناامید کردنشان از نبرد علیه باطل بود. سپاهیان امام تعدادی از آن فرستاده ها را دستگیر کردند و امام دستور قتلشان داد و نامه تندی به معاویه فرستاد که مقدمه آغاز نامه های متوالی تا زمان صلح شد.

سوم:

سپاه معاویه زودتر از مغیره بن شعبه و عبدالله بن عامر(تیم مذاکره کننده معاویه) روانه معرکه شدند اما لشکر امام حسن(ع) با سختی و تعلل روانه معرکه شد.

چهارم:

زمان مذاکره رسیده بود که از میدان خبر آمد عبیدالله بن عباس و نیروهاش که بخش اعظم سپاه امام حسن(ع) را شامل می شد به معاویه پناه برده است و قیس بن سعد تنها مانده و گویا می داند که در نبرد شکست می خورد اما می گوید: در دینش فریب نخواهد خورد! حالا امام حسن(ع) برای مذاکره میدانی دارد که اگر به آن اتکا کند تنها شیعیان وفادارش را از دست خواهد داد و در آینده او را تندرو و جنگ طلب خواهند خواند....

نتیجه:

بارها شنیده ایم که به هر مناسبت دولت محترم از صلح امام حسن(ع) صحبت کرده است. صلحی که وجودش را مدیون میدان بود نه مذاکره! برای توافق نهایی با آمریکا تنها کافی بود جای سردار سلیمانی کسی باشد مثل عبیدالله بن عباس تا نرمشی قهرمانانه روی دهد و معاويه ی زمان صلح نامه را(شما بخوانید برجام) نه در آن لنگه دنیا بلکه در پایتخت خودمان زیر پا بگذارد و مغرورانه بگوید:

ألا و إنّي كنتُ منَّيتُ الحسن و أعطَيتُه اشياءَ و جميعها تحت قَدَمَيَّ لا أفي بشيءٍ منها له

آگاه باشید من حسن(ع) را (شما بخوانید ملتش را) با وعدهایی آرزومند کردم در حالی که همه آن وعده ها را زیرپایم می گذارم و به هیچکدام از آن ها وفا نخواهم کرد.

سرادر دل ها

موج خبرهای شهادت سردار سلیمانی بعد از تشییع ذره ذره کاهش پیدا کرد. با این حال برخی از افراد جامعه هستند که با گذشت نزدیک به یکسال تصویر سردار را در مغازه ها و خانه های خود نگه داشته اند. یک املاکی دیدم که در کنار عکس فردین تصویری از حاج قاسم را نیز به دیوار مغازه نصب کرده بود. بعضی از دانش آموزان هنوز هم وقتی می خواهند نقاشی بکشند به تصویرگری سردارشان می پردازند. معلم هایی هستند که در توضیح اشعار شاهنامه پهلوان زمانه شان را هم نام می برند. نمی دانم این فرهنگ و تاثیری که سردار در دل های گذاشته است جایی در تاریخ پیدا خواهد کرد یا خیر؟! اینجا نوشتم که حداقل خودم این روزها و ماه ها را فراموش نکنم...

خود سانسوری تاریخ!

مردادماه 1392 بود که تحقیق پروژه مسجد کرامت را شروع کردم. آن روزها همه فکر و ذکرم شده بود اینکه هر خبر و گزارشی که از مسجد کرامت به دستم می رسد را دسته بندی کنم و فیش های تحقیقی به صورت کامل جمع آوری شود. مدت زمانی که از تحقیق گذشت. با خودم فکر کردم که چه تاریخی در ایران و جهان سانسور می شود. در دوره ای که مدعی هستیم پژوهش های تاریخ اجتماعی رشد فراوانی داشته است، مسجد کرامت مسجدی که نقش محوری در تحولات تاریخی دهه 50 و 60 شهر مشهد، دومین شهر ایران، داشته است با گذشت بیش از سه دهه حتی به اندازه یک پژوهش کارشناسی ارشد برای جامعه دانشگاهی و رشته تاریخ اعتبار نداشته است و اهل قلم که سالانه هزاران کتاب، که بخش اعظمی از آن ها عبارت اخری دیگری هستند، منتشر می کنند کاغذی را برای این موضوع سیاه نکرده اند! با وجود این همه دانشجو، موسسه و نهاد مرتبط بخش اعظمی از حافظه تاریخی، دانش و تجربه ایران زمین با کم کاری بنده و شاید شما در دل خروارها خاک جای می گیرد. می توان ادعا داشت که بزرگترین خودسانسوری تاریخ اجتماعی ایران زمین در حال رخ دادن هست. کاش هر کسی یک بار به سراغ اهالی محله و مسجد محله خود برود و مانع سانسور بخش کوچکی از این گنجینه شود.

اگر واقعا فردی تمایل به انجام تحقیق و مصاحبه در خصوص مسجد محله خود دارد بسم الله...

مجموعه حسینیه هنر آماده پشتیبانی فنی و محتوایی(آموزش مصاحبه، تصویربردای و...) از چنین تحقیقاتی است. اگر تمایل داشتید کافی است به آیدی بنده در تلگرام @ahmadasgar و یا ایمیل بنده پیام دهید.

آتش سوزی جنگل ها و اولین دادگاه انقلاب اسلامی

بیش از یک ماه به پیروزی انقلاب اسلامی مانده بود که اولین دادگاه انقلاب اسلامی توسط آیت الله حیدری ایلامی در شهر ایلام شکل گرفت آن روزها کارمندان شرکت نفت اعتصاب کرده بودند و خبری از توزیع نفت در شهرها نبود، در چنین شرایطی آیت الله حیدری ضمن اعلام دادگاه انقلاب اسلامی گفت:
این دادگاه قطع درختان را برای تهیه سوخت ممنوع اعلام کرده و صرفا از درختان پوسیده می توان برای تأمین انرژی استفاده کرد.
آیت الله حیدری ایلامی از گستردگی این دادگاه تا حد نظارت بر امور شهری نیز خبر داد.
منبع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک

روایت اشتباه!

همه چیز اشتباه شده، خواهش می کنم تاریخ را دوباره بنویسید!
متاسفانه در مسئله رضاشاه و ایران، شخصیت موضوعیت نداشت اما همه چیز به اشتباه به شخصیت رسید! هم موافقان و هم مخالفان رضاشاه دچار این اشتباه بزرگ شدند. اشتباه آن جایی است که پهلوی را جانشین قاجار دانستیم یا گذشتگان به ما شناساندن! اما همه اهل تاریخ می دانند که با به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، زهوار در رفته پادشاهی از ایران جا نیفتاد و نهال جمهوریت ریشه کن نشد ولی با پادشاهی رضاشاه متاسفانه نهال جمهوریت از بیخ کنده شد و مدنیت مدرن در ایران پنجاه سال به عقب برگشت! تمام مظاهر ایران نوین چه با رضاشاه و چه بدون او اتفاق می افتاد درد آنجاست که با او مشروطیت و جمهوریت از بین رفت.. جوانی مصدق با دیکتاتوری او رفت، جان مدرس درغربت کاشمر آرام گرفت و رشادت یاران باقر خان و ستارخان به یادها سپرده شد... تنها کافی است حکایت قصری که رضاشاه برای آزادی خواهان بختیاری، ترک، کرد ساخت را دوباره مرور کنیم. آن هایی که سوادشان و رشادتشان بیشتر از آن بود که ایران را به غارت گران روس و انگلیس واگذار کنند تا بیماری و قحطی را برای مردم ایران به سوغات بیاورند...

هواپیما!

متاسفانه خبر درگذشت سردار و بعد از آن خطای انسانی در اصابت موشک به هواپیمای اکراین فضای کشور را به شدت ملتهب کرد. اما دردناک تر آن است که مقصر اصلی اشتباه شناخته شود. 

چه کسی شرایط جنگی را بر ایران با ترور سردار سلیمانی و تهدید حمله به 52 نقطه فرهنگی تحمیل کرد؟ پدافند هوایی ایران در موضع دفاع از کشور دچار اشتباه شد، نه در اندیشه جنگ و تهاجم!

روز آزادی زن!

در هفدهم دی ماه سال 1314ش قرار بود زنان آزاد شوند. اما آزادی از چه؟!

رضاخان که مجری این آزادی بود؛ بعد از تماشای زنانی که از حجاب منع شده بودند می گوید: لباس ها و آرایش ها خوب است. حیف نیست که زن خود را قایم کند و از جامعه بگریزد؟ عیب لباس ها را خودتان برطرف کنید... این قبیل جلسات باید بیشتر تکرار شود تا خانم ها عادت کنند.

هفت سال قانون منع حجاب در ایران اجرا شد و حیف شد که  اغلب زنان ایرانی برای حفظ عفاف و حجاب ناچار شدند خود را قایم کنند و از جامعه بگریزند.

کتاب روز آزادی زن بخش کوچکی از تلاش بانوان ایران علیه سیاست های واداده های غرب گراها در ایران است. نشر راهیار این کتاب را آماده و منتشر کرده است.

منابع مشروطه

  • واقعات اتفاقیه در روزگار/ محمد مهدی شریف كاشانی
  • تاریخ بیداری ایرانیان/ ناظم الاسلام کرمانی
  • یاداشتهای برادر ناظم الاسلام در مورد مشروطه،
  • تاریخ کسروی
  • انجمن‌های سری در انقلاب مشروطیت/ اسماعیل رائین،
  • اوراق ایرانی/ خاطرات سفر كلودانه در آغاز مشروطیت،
  • انقلاب مشروطیت/ ادوارد براون
  • بمباران مجلس، حكومت تزار و محمدعلی شاه/ مامونتوف،
  • انقلاب مشروطیت ایران/ ایوان الكسیویچ زینویف - یوری سرگیویچ ایوانف
  • انقلاب مشروطیت ایران و ریشه‌های اجتماعی و اقتصادی آن/ ایرانسكی تریاد، م، پاولویچ،
  • اوراق تازه ‌یاب مشروطیت و نقش تقی‌زاده/ ایرج افشار،
  • بست‌نشینی مشروطه‌خواهان در سفارت انگلیس/ رسول جعفریان،
  • مشروطیت و شیخ فضل‌الله نوری/ علی ابوالحسنی منذر،
  • شیخ ابراهیم زنجانی/ علی ابوالحسنی منذر، 
  • برخی ملاحظات پیرامون تاریخ انقلاب مشروطیت/ رحیم نامور،
  • حیات یحیی/ یحیی دولت‌آبادی،
  • ایران در آستانه انقلاب مشروطیت و ادبیات مشروطه/ باقر مومنی،
  • ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران/ فریدون آدمیت،
  • عقاید و آرای شیخ فضل‌الله نوری، کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱، فریدون آدمیّت،

    کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۳۷ و ۱۴۵

  • تاریخ انقلاب مشروطیت ایران/ مهدی ملك‌زاده،
  • خط سوم در انقلاب مشروطیت/ ابوالفضل شكوری،
  • عبور از استبداد مركزی/ بررسی انجمن‌های شورایی عصر مشروطیت/
  • علی مرادی مراغه‌ای،
  • اسنادی از فعالیت‌های آزادیخواهان ایران در اروپا و استانبول/ ایرج افشار، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران/ سید حسن تقی‌زاده،
  • بستان الخق، کتاب مملکت‌داری، شیخ ابراهیم زنجانی (با تصحیح زهرا عرب‌پور)
  • گیلان در جنبش مشروطیت/ ابراهیم فخرائی،
  • مشروطه مشروعه/ محسن مخملباف
  • نقش مركز غیبی تبریز در انقلاب مشروطیت/ صمد سرداری‌نیا،
  • مقدمات مشروطیت/ هاشم‌محیط مافی، به كوشش مجید تفرشی و جوادجان فدا،
  • مشروطه‌ی ایرانی/ ماشا‌الله آجودانی،
  • فكر دموكراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران/ فریدون آدمیت،
  • خاطرات طبیب مظفرالدین شاه،
  • جریان شناسی جنبش مشروطه/ عبدالله شهبازی،
  • اندیشه سیاسی شیخ ابراهیم زنجانی/ عبدالله شهبازی،
  • خاطرات احتشام السلطنه،
  • شیخ فضل‌الله نوری و مشروعه/ علی دوانی
  • پایداری در پای دار/ علی ابوالحسنی،
  • انقلاب ناتمام/ رحمان هاتفی،
  • روایتهای احمد اشرف از انقلاب مشروطه،
  • مشروطه محمد علی شاهی و مشروطه ستارخانی/ عبدالعلی معصومی، انقلاب مشروطه/ ژانت آفاری
  • کیفر خواست، محاکمه و اعدام شیخ فضل‌الله نوری، نعمت احمدی، نشریه حافظ، شماره ۳۲، مرداد 
  • اسناد مشروطه/ ابراهیم صفایی
  • دو مبارز جنبش مشروطه/ رحیم رئیس نیا

توصیه ای به اساتید

هنگام انتخاب موضوع پایان نامه که می رسد؛ اکثر دانشجویان به سراغ اساتید محترم خود می روند و از آن ها موضوع پایان نامه طلب می کنند. کاری به اشتباه بودن این شیوه در انتخاب موضوع ندارم و توصیه ام در این نوشته تنها متوجه اساتید محترم است...

مدتی پیش دانشجوی محترمی برای انجام تحقیقات در مورد پایان نامه اش به سراغ بنده آمده بود شاید که بتوانم کمکشان کنم. متاسفانه موضوعی که استاد محترم پیشنهاد داده بود موضوعی سخت و مبهم است و منابع در آن به شدت اندک است. از آن موضوعاتی است که نه منابع مکتوب چندانی در مورد آن وجود دارد و نه سند قابل توجهی، تاریخ وفات آن شخصیت هم(متوفی 1327ش) به نحوی است که نمی توان به تاریخ شفاهی در مورد آن شخص دل بست چراکه تنها شاگردان و هم کلاسی های آن فرد می توانند به ما کمک کنند که آن ها هم شاید به بیش از سه نفر نرسند، بماند که یارغار ایشان هم نبوده اند و شاید روی هم یک صفحه حرف حساب نداشته باشند. خانواده سوژه مدنظر نیز به هیچ عنوان راضی به همکاری با دانشجو و پژوهش مورد نظر نیستند...

خلاصه آنکه لطفا اساتید محترم در انتخاب موضوع پایان نامه ارشد برای دانشجویان ملاحظات لازم را در نظر بگیرند و آن ها را در اولین پژوهش جدی و مفصل تنها نگذارند.

بخشنامه برگزاری مراسم محرم و صفر!

از: اداره اطلاعات تاریخ:43/2/14
شماره:65/12174
خیلی محرمانه
موضوع: طرح مراسم سوگواری در ماههای محرم و صفر
بخشنامه به سرپرستی شهربانیهای....ریاست شهربانی- به منظور پیش‌بینی و جلوگیری از هر گونه تظاهرات و اخلال نظم در مراسم سوگواری ماههای محرم و صفر بررسیهای لازم معمول و طرحی تهیه گردیده که در کمیته اطلاعاتی مرکز مورد تئید قرار گرفته است و چون مامور اجرای این طرح در شهرستانها، شهربانیها و ساواکهای محل می‌باشند لذا به فرموده مقرر است با توجه به مقتضیات محلی و با نظر آقایان استاندارها و فرمانداران با تشریک مساعی کامل ساواک محل به مورد اجرا گذارده شود.
الف)تشکیل مجالس سوگواری:
1- تشکیل کلیه مجالس سوگواری در (تکایا، مساجد، منازل) بایستی با کسب اجازه قبلی و موافقت شهربانی محل انجام گیرد.
2- شهربانیها در صورتی می‌توانند اجازه تشکیل مجالس سوگواری را بدهند که صلاحیت گردانندگان مجالس مزبور مورد تائید شهربانی و ساواک بوده و ضمنا تعهد اخذ شود که از هر گونه بی‌نظمی و ایراد سخنرانیهای خارج از مطالب مذهبی جلوگیری نمایند. در صورتی که صاحب مجلس نتواند به تعهد خود عمل نماید در برابر مقامات انتظامی مسئول بوده و به اتهام اخلال نظم تحت تعقیب قانونی قرار خواهد گرفت.
3- گردانندگان مجالس عزادارای موظفند که قبلاً اسامی وعاظ و روضه‌خوانها و مداحین را که در مجلس آنها شرکت خواهند کرد به مقامات شهربانی ارائه دهند چنانچه صلاحیت آنها مورد تائید شهربانی قرار گرفت نسبت به دعوت آنها اقدام نمایند.
4- به روسای ساواکهای استانها و شهرستانها دستور داده شده که قبل از فرا رسیدن ماه‌ محرم با وعاظ و روضه‌خوانها و مداحین تماس گرفته و تذکرات لازم را مبنی به رعایت نظم و عدم ایراد مطالب خارج از امور مذهبی به فردفرد آنان بدهند.
- در صورت مشاهده مطالب خارج از موضوعات مذهبی و بیانات تحریک‌آمیز شهربانی با تشریک مساعی ساواک محل بایستی واعظ و روضه‌خوان و یا مداح منظور و احضار و طبق مقررات تعقیب نمایند.
این احضار بایستی در مکان و زمانی انجام گیرد که خود وضع تحریک‌آمیز دیگری ایجاد ننماید. خیلی محرمانه
- استفاده از بلندگو بایستی با اجازه مقامات انتظامی بوده و صدای آن نیز فقط برای داخل مجلس تنظیم گردد.
ب- دستجات عزاداری:
1- حرکت دستجات عزاداری بطور کلی بایستی با اجازه شهربانی محل باشد.
2- صلاحیت گردانندگان دستجات نوحه‌خوانها بایستی مورد تائید شهربانی ساواک محل قرار گرفته و از نامبردگان تعهد اخذ شود که در صورت مشاهده کوچکترین بی‌نظمی در مسیر مربوطه به اتهام اخلال نظم مورد تعقیب قرار گیرند.
3- حرکت دستجات عزاداری به طور کلی به جز ایام تاسوعا و عاشورا در خیابانها ممنوع می‌باشد.
4- از نظر اینکه دستجات در مسیر خود اصطکاک و برخوردی با سایر دستجات نداشته باشند بایست ساعت و مبداء و مسیر و مقصد حرکت دستجات کاملاً روشن و مورد موافقت مقامات انتظامی قرار گیرد.
5- از قمه زدن و تعزیه‌خوانی و شبیه‌سازی باید جلوگیری شود.
ج- دستورات همکاری:
1- اجرای موارد مندرج در مواد الف و ب بایستی با همکاری و تشریک مساعی کامل مقامات شهربانی و ساواک انجام گیرد.
2- در ایام سوگواری بخصوص در دهه اول ماه‌محرم مقامات شهربانی و ساواک بایستی آمادگی لازم برای اعمال قدرت در مواقع لزوم را داشته باشند.
رئیس اداره اطلاعات سرتیپ صمدیانپور
رونوشت برابر اصل است. استوار فرزانه

مبارزین اسلام

اعضای وابسته به جریان فدائیان اسلام در مشهد به مبارزین اسلام شناخته می شوند؛ متاسفانه هم اکنون اکثر این اعضا از دنیا رفته اند. کسانی که بیشتر از آنکه نقشی سیاسی داشته باشند فعال اجتماعی بوده اند و نقشی فعال در خدمات اجتماعی و اقتصاد شهر داشته اند؛ مختصر جستجویی که از اینترنت داشتم مرا به این اسم ها رساند:

1. غلامرضا بهزادیان(متوفی 1397ش)

2. سیداحمد فاطمی( دوستان اگر اطلاعی از ایشان دارند ممنون می شوم که در تکمیل این بخش کمک کنند)

3. حاج علی ضیاء( فوت کرده است.)

4. عباس شجاع(فوت کرده است)

5. حاج رضا ظریف(متوفی 1391)

6. علی اصغر عابدیان(متولد 1301 نمی دانم هم اکنون در قید حیات است یا خیر)

7. پاشایی( نام و نشانی از ایشان پیدا نکردم)

8. احمدعلی منتظری(متوفی 1397)

9. سیدمحمدعلی میلانی(فوت کرده است)

10. حاجی افشاریزدی(نمی دانم ایشان با افشارهایی که الکتریکی دارند نسبتی دارد یا خیر؟!)

11. حاجی رسولی تهرانی(اگر نامش حبیب باشد در سال 1391ش فوت کرده است.)

12. آقایی(نام و نشانی از ایشان پیدا نکردم)

13. سیدیونس اردبیلی(فوت کرده است.)

14. غلامحسین ترک(فوت کرده است)

15. علی رحیم پور اصفهانی( به نظرم زنده است یک باری ایشان را دیده ام سرحال بودند.)

 

بازداشت فدائیان اسلام در مشهد

کودتای آمریکایی 28 مرداد خفقان بسیار شدیدی را بر جامعه حاکم کرد. این وضعیت در مشهد تا آذر 32 و سلسله سخنرانی های خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام در مسجد گوهرشاد ادامه داشت اما این سخنرانی‌ها فضای سیاسی مشهد را عوض کرد. 

 

نوشتاری از:رضا سلیمان نوری به نقل از سایت فرهنگی تبلیغی حرم مطهر امام رضا(ع)

مقدمه

کودتای آمریکایی 28 مرداد و اقدامات پس از آن حالت ویژه‌ای را در جامعه ایجاد کرده بود. بسیاری از مبارزان چه افراد دارای اندیشه های ملی و چه نیروهای مذهبی بازداشت شده و یا فراری بودند و به همین دلیل خفقان بسیار شدیدی حاکم بود. این وضعیت در مشهد به عنوان دومین شهر کشور و شهری که در دوران دولت ملی مصدق فعالیت های بسیاری علیه رژیم پهلوی در آن صورت گرفته بود، بسیار شدیدتر از دیگر شهرهای بزرگ ایران قابل لمس بود و به نوعی پس از تهران بیشترین فشار را کابینه کودتا به مردم مشهد اعمال می‌کرد. برخی از فعالان سیاسی این شهر بازداشت شده و به تهران منتقل شده بودن و برخی نیز فراری بودند و گروهی نیز تغییر روش داده و به همراهان سلطنت پیوسته بودند. با این وجود فضای شهر ملتهب بود و بسیاری از مبارزان منتظر جرقه‌ای بودند تا حداقل کمی از اختناق حاکم بر جامعه بکاهند. این جرقه در آذر 32 با سلسله سخنرانی‌های خلیل طهماسبی یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام در مسجد گوهرشاد زده شد و بدین‌گونه یخ ترس از حاکمیت دولت کودتا در مشهد شکست.

کیستی فدائیان اسلام و خلیل طهماسبی 
جمعیت فدائیان اسلام یک تشکیلات سیاسی مذهبی بود که در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، به رهبری روحانی جوانی به نام سید مجتبی نواب صفوی با هدف برقراری حکومت اسلامی تشکیل شد. فدائیان اسلام بر اساس هماهنگی که با برخی علما و مراجع کرده بودند امر به معروف و نهی از منکر را به صورت سلسله مراتبی یعنی ابراز تنفر قلبی، مواجهه لسانی و برخورد عملی به اجرا می‌گذاشتند. آنان بر همین اساس در سال ۱۳۲۴ پس از آنکه دیدند اندرز کلامی تاثیری در عملکرد احمد کسروی مورخ ضد اسلام ندارد با اجازه علمای اقدام به ترور وی کردند. عبدالحسین هژیر وزیر دربار، حاجی‌علی رزم‌آرا نخست وزیر نیز که اقدامات آنان موانع بسیاری بر سر راه گسترش نهضت ملی ایران به رهبری مشترک دکتر مصدق و آیت الله کاشانی ایجاد کرده بود نیز پس از آنکه با امر به معروف کلامی ارشاد نشدند از سوی این گروه و البته با هماهنگی علمای مبارز وقت اعدام انقلابی شدند. عامل اعدام انقلابی سپهبد رزم آرا، خلیل طهماسبی بود که ۲۵ بهمن ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمده و به عنوان یک نجار به حدی در کار خود ماهر بود که استاد خلیل صدایش می‌کردند. او در مجالس دینی آیت‌الله کاشانی با شهید نواب صفوی آشنا شد و در ۱۳۲۶ به عضویت فدائیان اسلام درآمد. خلیل طهماسبی بعد از ترور رزم آرا بازداشت شد و دادگاه برایش حکم اعدام صادر کرد اما با روی کار آمدن دولت مصدق، نمایندگان دوره هفدهم مجلس شورای ملی به خواست دولت در ماده واحده‌ او را به دلیل خائن بود رزم‌آرا مورد عفو قرار دادند و به این ترتیب از زندان آزاد شد و به صحنه مبارزه علیه استبداد و استعمار پیوست. وی پس از کودتای 28 مرداد به فعالیت‌های انقلابی خود ادامه داد به نحوی که در اوایل آذر همان سال به دلیل اقدامات ضد رژیم به او که قصد سفر به کشورهای عربی منطقه همراه با شهید نواب صفوی داشت، ویزا ندادند و طهماسبی هم به همین دلیل راهی مشهد شد.

طهماسبی در مشهد 
خلیل طهماسبی که یکی از ارکان رهبری فدائیان اسلام بود در مشهد مهمان آیت‌الله غلامحسین تبریزی معروف به شیخ غلامحسین ترک (1) شد. او در ایام حضور در مشهد که بیش از دو هفته به درازا کشید ضمن برگزاری جلسات مستمر با اعضای فدائیان در مشهد، پس از نماز جماعت مغرب و عشا در مسجد گوهرشاد اقدام به روشنگری علیه دستگاه حاکمیت می‌کرد. علی رحیم پور اصفهانی، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام در مشهد،این گونه از اقدامات طهماسبی در مشهد یادکرد:« نخستین حرکت جدی فدائیان اسلام در مشهد با حضور شهید خلیل طهماسبی و سخنرانی های پرشور او، در شبستان گلپایگانی مسجدگوهرشاد، آغاز شد. به خاطر دارم که زمستان(2) بود و برف زیادی باریده بود، آن قدر که وقتی برف محوطه مسجد گوهرشاد را وسط آن جمع کردند، توده بزرگ و مرتفعی به وجودآمد. شهید طهماسبی همراه با سایر فدائیان مشهد وارد شبستان می شد و بعد از نماز شروع به صحبت می کرد.»
وی درباره نوع برخورد حاکمیت با این فعالیت خلیل طهماسبی نیز گفته است:« شهربانی و رکن 2 ارتش، که مایل به ادامه حضور او نبودند، از او خواستند هرچه سریع‌تر مشهد را ترک کند اما او از این تهدیدها باکی نداشت و همراه آقای عبدخدایی هر شب به مسجد می آمد و هر دو سخنرانی‌های پرشوری درباره شرایط زمانه و وظیفه مؤمنان در قبال آن، ایراد می‌کردند.»

وقایع 28 آذر
علی رحیم پور وقایع شب 28 آذر 1332 را نیز این گونه تشریح کرده است:« شهربانی پس از اینکه دید تهدید فایده‌ای ندارد، کوشید با اجیرکردن هفت نفر از اراذل و اوباش، طهماسبی را به شهادت برساند اما موفق نشد. این بود که مأموران شهربانی خودشان برای بازداشت شهید طهماسبی دست به کار شدند و پس از تمام شدن سخنرانی در شب آخر، مقابل در خروجی حرم مطهرامام رضا(ع) با تعدادی از اعضای فدائیان اسلام و جمعی از مردم درگیر شدند. در جریان این درگیری، شهید طهماسبی بازداشت و همراه با پنج نفر از فدائیان مشهدی به کلانتری خیابان طبرسی منتقل شد. من جزو دستگیرشدگان بودم. به دلیل سن کم، مرا به زیر زمین کلانتری بردند و شروع به کتک زدنم کردند. شهید طهماسبی که متوجه موضوع شده بود، با داد و فریاد جو کلانتری را به هم ریخت. فریادهای او و دیگر دوستان که مأموران را به شدت دستپاچه کرده بود، باعث شد دست از ضرب و جرح من بردارند. روز بعد شهید طهماسبی همراه با مرحوم حاج رضا ظریف به تهران منتقل شدند و ما هم به زندان شهربانی منتقل شدیم. شرایط دشواری بود. رژیم که نمی خواست در آن شرایط رودرروی فدائیان اسلام قرار بگیرد، چند روز بعد دستور آزادی ما را صادر کرد.(3) آن موقع بود که فهمیدیم شهید طهماسبی هم در تهران آزاد شده است.»
بدین گونه بود که قبح اعتراض به فعالیت‌های رژیم پس از کودتا ننگین 28 مرداد در مشهد قبل از هر شهری شکسته شد و فعالان سیاسی بار دیگر به تلاش برای ساماندهی فعاالیت خود پرداختند.

پی نوشت:
1_ شیخ غلامحسین ترک پدر آقایان عبد خدایی است که تا سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی نیز زنده بود و در دوران خفقان پهلوی به برپایی نماز جمعه در مشهد اقدام می کرد.
2_ آذرماه سال 32 در مشهد به شدت سرد بود بهع نحوی که از ابتدای آن ماه چندین بار مردم شاهد بارش برف سنگین در این شهر بودند و به همین دلیل آقای رحیم پور بر اثر مرور زمان تصور کرده وقایع در زمستان رخداده است.
3_ دولت کودتا برای تفرقه انداختن بین مبارزان در آن دوران تلاش داشت تا خود را تا حدی نزدیک به نیروهای مذهبی نشان دهند و برهمین اساس پس از بازداشت نیروهای فدائیان اسلام در این مقطع آنها را آزاد کرد اما بعدها به هنگام محاکمه آنها این مورد را نیز در کیفرخواست علیه آنها ذکر شد. 

منابع:
1_ فدائیان اسلام. تاریخ، عملکرد، اندیشه ، سید هادی خسرو شاهی، انتشارات اطلاعات 1375.
2_ اسرار قتل رزم آرا، محمد ترکمان، انتشارات رسا، 1370 .
3_ تاریخ سیاسی معاصر ایران ، سید‌جلال الدین مدنی ، انتشارات اسلامی 1361.
4_روزنامه خراسان.

فدائیان اسلام مشهد- علی رحیم پور

شناخت شخصيت شهيد نواب صفوي، نه تنها شناخت شخصيت يک مبارز مسلمان پرشور، بلکه درک حقيقت مبارزات مردم ايران عليه استعمار و استبدادي است که قرن ها به کشور سلطه داشت. حرکت بي سابقه او در سازماندهي جوانان پرشور و انقلابي که در پرتو آموزه هاي ديني، قدرتي مضاعف پيدا کرده  بودند، به مسلماناني که به دليل تسلط عناصر غربزده، حضور خود را در عرصه سياسي کشور بيهوده و حتي غيرممکن مي دانستند، آموخت که اين کار نه تنها شدني، بلکه واجب و ضروري است. شخصيت جذاب نواب، با وجود شهادت زودهنگامش، شوري فراگير در جامعه به وجود آورد که بازتاب آن را مي توان در همراهي عموم مردم ايران با نهضت بزرگ حضرت امام خميني(ره) مشاهده کرد. در آن روزگار، مشهد نيز به عنوان يک شهر مذهبي، يکي از پايگاه هاي فعاليت جمعيت  فدائيان  اسلام بود. بر همين اساس، گروهي از جوانان مؤمن و متدين مشهد، با پيوستن به جمعيت فدائيان اسلام کوشيدند نقشي محوري در اين حرکت بزرگ تاريخي ايفا کنند. بررسي چگونگي فعاليت جمعيت فدائيان اسلام در مشهد و تأثير شخصيت شهيد نواب صفوي بر آنان، موضوع گفت وگوي خراسان با علي رحيم پور اصفهاني، از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام در دهه هاي 20 و 30 هـ.ش است، که در پي مي آيد.

نخستين آشنايي شما و دوستانتان با شهيد نواب صفوي چگونه شکل گرفت؟

نخستين آشنايي ما با شهيد نواب صفوي در مشهد به ماجراي اعدام کسروي برمي گردد. پس از اعدام او، به دست برادران امامي، شهيد نواب مدتي به مشهد آمد و به واسطه آيت ا...غلامحسين تبريزي با مرحوم سيدعلي ضيائي آشنا شد و همين آشنايي نخستين حلقه ارتباط نواب با علاقه مندان به حرکت اسلامي را در مشهد ايجاد کرد. بعدها مرحوم ضيائي افراد ديگري را جذب کرد و يک گروه 15 نفره از علاقه مندان شهيد نواب در مشهد به وجود آمد که نخستين حرکت هاي اسلامي را با شيوه او در مشهد آغاز کردند.

فعاليت فدائيان اسلام در مشهد چگونه آغاز شد؟

نخستين حرکت جدي فدائيان اسلام در مشهد با حضور شهيد خليل  طهماسبي و سخنراني هاي پرشور او، در شبستان گلپايگاني مسجدگوهرشاد، آغاز شد. به خاطر دارم که زمستان بود و برف زيادي باريده بود، آن قدر که وقتي برف محوطه مسجد گوهرشاد را وسط آن جمع کردند، توده بزرگ و مرتفعي به وجودآمد. شهيد طهماسبي همراه با ساير فدائيان مشهد وارد شبستان مي شد و بعد از نماز شروع به صحبت مي کرد. شهرباني و رکن 2 ارتش، که مايل به ادامه حضور او نبودند، از او خواستند هرچه سريع تر مشهد را ترک کند، اما او از اين تهديدها باکي نداشت و همراه آقاي عبدخدايي هر شب به مسجد مي آمد و هر دو سخنراني هاي پرشوري درباره شرايط زمانه و وظيفه مؤمنان در قبال آن، ايراد مي کردند. شهرباني پس از اينکه ديد تهديد فايده اي ندارد، کوشيد با اجيرکردن هفت نفر از اراذل و اوباش، طهماسبي را به شهادت برساند، اما موفق نشد. اين بود که مأموران شهرباني خودشان براي بازداشت شهيد طهماسبي دست به کار شدند و پس از تمام شدن سخنراني در شب آخر، مقابل در خروجي حرم مطهرامام رضا(ع) با تعدادي از اعضاي فدائيان اسلام و جمعي از مردم درگير شدند. در جريان اين درگيري، شهيد طهماسبي بازداشت و همراه با پنج نفر از فدائيان مشهدي به کلانتري خيابان طبرسي منتقل شد. من جزو دستگيرشدگان بودم. به دليل سن کم، مرا به زير زمين کلانتري بردند و شروع به کتک زدنم کردند. شهيد طهماسبي که متوجه موضوع شده بود، با داد و فرياد جو کلانتري را به هم ريخت فريادهاي او و ديگر دوستان، که مأموران را به شدت دستپاچه کرده بود، باعث شد دست از ضرب و جرح من بردارند. روز بعد شهيد طهماسبي همراه با مرحوم حاج رضا ظريف به تهران منتقل شدند و ما هم به زندان شهرباني منتقل شديم. شرايط دشواري بود. رژيم که نمي خواست در آن شرايط رودرروي فدائيان اسلام قرار بگيرد، چند روز بعد دستور آزادي ما را صادر کرد. آن موقع بود که فهميديم شهيد طهماسبي هم در تهران آزاد شده است.

همه کساني که باشهيد نواب صفوي در ارتباط بوده اند، از شخصيت ويژه او تمجيد مي کنند. مختصري درباره شخصيت نواب و دلايل محبوبيت او در جامعه و خاطراتي که در اين زمينه داريد، صحبت کنيد.

ادامه نوشته

یادها...

ای حریم اسم تو اسطوره ی فریادها

مانده نامت در کنار این حرم در یادها

تا تو را دارد کسی هرگز نمی لرزد به خویش

بیدها بودند از اول در مسیر بادها

مثل نقشی کنده کاری مانده بر پیشانی ات

هرچه بر ما رفته در تاریخ از بیدادها

عشق، تنها می توانست این چنین ایمن کند

حرمت این خانه را در اوج استبدادها

برسر جنگ آمدند و تیرشان بر سنگ خورد

تیرها و سنگ ها و برق ها و بادها

در کنار بارگاه حضرت شمس الشموش 

زنده ای ای زنده تر از زندگی در یادها

از سکوتت می توان حس کرد روزی بوده است

تشنه ی فریادهایت دشنه ی جلادها

عشق با عفت گره خورده است در دامان تو

زنده می ماند همیشه نام گوهرشادها...

شاعر: سعید ایران نژاد

منبع: کتاب حماسه گوهرشاد

شریعتی از نگاه دو دوست

نامشان را نمی گویم یکی از دنیا رفته و دیگری در قید حیات هردو با هم دوست و با شریعتی و پدرش آشنای نزدیک:

اولی: شریعتی مرده است و من هم خواهم مرد، من با شریعتی یک روز کامل بوده ام و ندیدم نماز بخواند. 

دومی: شریعتی انسان خیلی معتقدی بود، حتی نماز شب می خواند.

و خدا داناتر است.

نظر حقیر: در مصاحبه با هیچکدام دروغی را متوجه نشدم، شاید هرکدام شریک و شاهد احساس متفاوتی از شریعتی بوده اند.

رونمایی از کتاب خانم مربی

کتاب خانم مربی در روز سه شنبه 28/ 03/ 98 در مدرسه معارف اسلامی(امام رضا) در مشهد به آدرس فرامرز عباسی 25 با حضور راوی کتاب خانم صدیق زاده و تدوین گر کتاب خانم ذاکری رو نمایی می شود.

این کتاب حاصل گفتگوی خانم ذاکری با خانم صدیق زاده به عنوان یک مربی پرورشی است که در سال های دهه 60 معلم پرورشی مدارس مشهد بوده است. کتاب خانم مربی فضای آموزشی و تربیتی دهه 60 در مشهد را به خوبی برای ما به تصویر می کشد... سال های دهه شصت هنوز در تاریخ ما جایی ندارد و کسی به سراغ تحلیل و توصیف آن روزها نرفته است. انگار دفاع مقدس همه تاریخ ایران را در آن سال ها اشغال کرده است غافل از آنکه مردم، با وجود شرایط جنگی، به مدرسه می رفتند، ازدواج می کردند و به دنبال کار می گشتند.

یک پاسخ تاریخی

پاسخ تاریخی استاد صفایی به نهضت آزادی:

شما معتقدید همین که دشمن پرچم سفید را بالا برد باید اورا پذیرفت و با او همراهی کرد و از کید و مکر او نهراسید که با توکل بر خدا و بیداری مومنین، مشکل حل می شود.

این اعتقاد شماست ولی نمی دانم چرا علی(ع) این فرزند کعبه و قران، آن روز که معاویه قران ها را سر نیزه کرد و نه پرچم که قران را بالا گرفت، آن ها را نپذیرفت و فریاد کشید: آن ها را بکوبید! این ها کید و نقشه است.

یک ترانه یک شهر!

ترانه مراببوس بعد از کودتای 28 مرداد 1332 با صدای حسن گل نراقی زمزمه بسیاری از آزادی خواهان به ویژه طرفداران مصدق شده بود.

مرا ببوس، مرا ببوس

برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار که می‌روم به سوی سرنوشت

بهار ما گذشته، گذشته‌ها گذشته، منم به جستجوی سرنوشت

در میان توفان هم پیمان با قایقران‌ها

گذشته از جان باید بگذشت از توفان‌ها

به نیمه شب‌ها دارم با یارم پیمان‌ها

که بر فروزم آتش‌ها در کوهستان‌ها

شب سیه سفر کنم، ز تیره ره گذر کنم

نگر تو ای گل من، سرشک غم بدامن، برای من میفکن

دختر زیبا امشب بر تو مهمانم، در پیش تو می‌مانم، تا لب بگذاری بر لب من

دختر زیبا از برق نگاه تو، اشک بی گناه تو، روشن سازد یک امشب من

ستاره مرد سپیده دم، به رسم یک اشاره، نهاده دیده برهم،

میان پرنیان غنوده بود.

در آخرین نگاهش نگاه بی گناهش، سرود واپسین سروده بود.

بین که من از این پس دل در راه دیگر دارم.

به راه دیگر شوری دیگر در سر دارم

به صبح روشن باید از آن دل بردارم، که عهد خونین با صبحی

روشن‌تر دارم…‌ها

مرا ببوس

این بوسه وداع

بوی خون می‌دهد

آزاد مرد! (دهم آذر ماه سال روز شهیدمدرس)

«اگر می‌‏بینید من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده می‏‌کنم و هر حرف حقی را بی‏پروا می‌‏زنم، برای این است که چیزی ندارم و از کسی هم چیزی نمی‏‌خواهم. اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع خود را کم نمایید، آزاد می‏‌شوید».

مسئولیت پذیری

کلاس هشتمی ها:

با شاگردهام قرار گذاشته بودم که در روز ارائه درس هرکسی که درس را ارائه می دهد خودش باید نظم کلاس را برقرار کند اگر که شده با تنبیه و دادن نمره منفی

در حین ارائه درس آقای فرزین، آقای موسمی به جهت رفاقتی که با وی داشت، سعی می کرد با شوخی هایش تمرکز فرزین را به هم بزند، فرزین هم برای موسمی نمره منفی گذاشت. ماجرا گذشت تا امروز که روز امتحان مستمر بود بعد از امتحان موسمی به پیش من آمد و گفت: نمره منفی فرزین به من فقط جنبه شوخی داشته و من در کلاس بی نظمی نکردم. اگر امکان داره نمره منفی منو پاک کنید. من هم به عنوان معلم مطالعات اجتماعی گفتم که شما باید مسئولیت و هزینه رفاقتتان و شوخی کردنتان را بپردازید پس نمی توانم نمره منفی شما را پاک کنم.

موسمی ناراحت شد و به سراغ فرزین رفت...

ادامه نوشته

مسجد امام حسن(ع) در خاطرات دکتریاحقی استاد دانشگاه فردوسی مشهد

در طیف روحانیون هم کسانی بودند که تا حدی می توانستند نظر جناحی از جوانان متمایل به مذهب را جلب کنند و آن ها عمدتا کسانی بودند که بی پرواتر به وادی انتقاد سیاسی و اجتماعی وارد می شدند و روشنگری های دینی را در این مسیر دنبال می کردند.
ماه رمضان بود از کجایی شنیده بودیم که در مسجد امام حسن واقع در خیابان فردوسی مشهد، ظهرها بعد از نماز طلبه جوانی منبر می رود و جمعیت زیادی در سخنرانی او حاضر می شوند. با عده ای از بچه ها(دختر و پسر) تصمیم گرفته بودیم ظهرها برویم مسجد امام حسن؛ هم نماز جماعت شرکت کنیم و هم بعد از نماز پا صحبت او بنشینیم. فاصله این مسجد با مدرسه خیلی هم نزدیک نبود، با این حال زمان سخنرانی را طوری تنظیم کرده بودند که آن ها که ساعت 2 درس داشتند، به راحتی به کلاس خودشان می رسیدند.
بنای مسجد امام حسن ناتمام و در حال ساخت بود،فرش و موزاییک درست و حسابی هم نداشت. کف مسجد شن ریزی بود؛ روی همین شن ها زیلوهایی پهن کرده بودند که همه روی آن می نشستیم. سیدعلی خامنه ای، روحانی این مسجد بود که اول وقت نماز جماعتی به امامت او برگزار می شد و بی فوت وقت بعد نماز، در حلقه نمازگزاران که عمدتا جوانان محل و دانش آموزان و دانشجویان بودند، می نشست و احادیثی را که قبلا روی برگ های A4 تکثیر کرده بود، میان حاضران تقسیم می کرد. او نه روضه می خواند و نه نصیحت و دلالت صرف می پرداخت، بلکه در هر جلسه حدیثی پر مضمون و عمدتا ناظر بر نوع حکومت پیامبر و ائمه بر حاضران عرضه می کرد و در مورد آن به بحث و تحلیل می پرداخت. بدون اینکه شعار بدهد و یا موضوعی تند و بی هوا مطرح کند، با تجزیه و تحلیل همین حدیث و اشاره هایی به زندگی و سیره پیامبر و امامان، طوری مسائل را ماهران پیش می کشید که همگی به شرایط بد سیاسی روزگار خود پی می بردند و گمان می کردند که این حدیث برای زمانه ما گفته شده یا دست کم معصوم زمانی که آن را می گفته به این زمان هم گوشه چشمی داشته است.
تحلیل های آقای خامنه ای به دل می نشست و پس از هر جلسه، تلخی گوارنده ای کام شنونده را شیرین می کرد. هم زمان با صحبت او نفس ها در سینه حبس می شد و گوش ها نیوشای پیامی بود که شنونده بنا بر استنباط خود از حدیث مورد نظر به دست می آورد. گاهی گوش ها به شدت تیز می شد و بیم مرموزی جان شنونده را به تسخیر خود در می آورد. اغلب روزهای رمضان ظهرها با عده ای از بچه ها در مسجد امام حسن، پای صحبت آقای خامنه ای حاضر بودیم. یکی از روزهای دهه آخر رمضان که رفتیم مسجد، طلبه دیگری به جای ایشان نماز خواند؛ آرام و در گوشی می گفتند: آقای خامنه ای نمی آیند. بعد هم دیگر از ایشان خبری نشنیدیم.

منبع: کتاب آن سال ها ج 1 ص 380

موضوع پایان نامه

دغدغه خیلی از دانشجویان انتخاب موضوع پایان نامه است. حوزه تاریخ معاصر پر از موضوع های متنوعی است که توجه چندانی به آن ها نشده است. موضوعاتی در محدوده تاریخ محلی، شناخت شخصیت ها، اماکن، یادمان ها، وقایع و حتی نهادهای حکومتی از قبیل جهاد سازندگی و... 

خبرگزاری تسنیم در مورد جهادسازندگی و اهمیت آن مصاحبه هایی انجام داده است که به نظرم مطالعه آن ها شما را هم در تدوین پایان نامه با موضوعات این چنینی قانع می کند:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/06/26/1830517/%D9%85%D8%A4%D8%B3%D8%B3-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%A3%D8%B3%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF

بیانات و دست نوشته های رهبری در مورد کتاب های دفاع مقدس

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/26728/

شعر اخوان در مورد جنگ ایران و بعثی ها

گرچه می‌بافند بهرِ شیرها زنجیرها
بگسلند آخر همه زنجیرها را شیرها

این دلیرانِ نکو با بد چه جنگی می‌کنند
همچو جنگِ شیرها با تیر و با شمشیرها

تیرهاشان باد یارب، کاری و دشمن‌فکن
سینه‌هاشان ایمن از آسیبِ تیغ و تیرها

چهره‌ شان پیش از شهادت دیده‌ام، هم بعد از آن
بود خشم‌آلود و آنگه راحت آن تصویرها

این شهیدان نامشان تا جاودان پاینده است
زیرها بس گر زِبَر گردد، زِبَرها زیرها

نامشان چون تاجِ فخری بر سرِ این کشور است
خامه‌ زرّین نویسد این به خطّ میرها

خیره سازد چشم گردون را فروغ فخرشان
می‌گذارد بر زمینِ زنده هم تأثیرها

ای دلیرانِ وطن، با «زنده باد ایران» به پیش!
شورِ ایمانْتان فزونتر باد و زور از شیرها

گرچه من مَزْدُشتِمَ، امّا به زندان نیز هم
می‌گرفتم وجد و حال از شورِ این تکبیرها

عنترک صدّام را با دار و دسته‌ بُزدلش
بر فرازِ دار رقصانیم، با زنجیرها

روستا و شهر و باغ و خانه ویران می‌کنند
روبهان، وانگه گریزند از نبرد شیرها

سنگدل شیرند و تضعیفِ جوانان کارشان
ریشه‌شان از خاک برکن، یا رب از آن زیرها

خاکِ خود را پس بگیرید ای دلیرانِ وطن
از جهانخوارانِ غرب و شرق و این اکبیرها

این دغل دونانِ دشمن را برانید از وطن
با قوی‌تر رزم‌ها و برترین‌ تدبیرها

ملکِ خوزستان و دیگر جای‌ها گر شد خراب
باز آبادان شود، با بهترین تعمیرها

ای جوانان، فتحِ فرجامین بود آنِ شما
می‌خورم سوگند بر پیغمبران و پیرها

این شهیدان، زخمیان را بیند آیا آسمان؟
کر شود گوشِ زمین از صیحه‌ی آژیرها

غم مخور «امّید» بی‌شک بِگُسلد آخر زهم
گرچه می‌بافند بهرِ شیرها زنجیرها

تاريخ شفاهي: فرصتي براي پژوهش و زمینه ای برای اشتغال

با وجود آنکه بیش از سه دهه از فعالیت های رسمی در حوزه تاریخ شفاهی می گذرد، اما هنوز هم تاریخ شفاهی حوزه ای بکر به حساب می آید به ویژه اگر موضوع مورد نظر شما در حوزه تاریخ محلی باشد.

تاریخ شفاهی را می توان فعالیتی پژوهشی و رسانه ای نامید که پاسخگوی بخشی از دغدغه های فرهنگی و نیز لایه های مبهم تاریخ معاصر است.

موسساتی که در حوزه تاریخ شفاهی فعال هستند را شناسایی کنید و همکاری پژوهشیتان را با آن ها آغاز کنید. تاریخ شفاهی فرصتی برای پژوهش های نوین و زمینه ای برای اشتغال شما خواهد بود.

حاج عبدالرضا غنیان

وقتی از مشهد و بازاری های انقلابی این شهر صحبت می شود محال است که نام حاج عبدالرضا غنیان به میان نیاید... نجاری که خیلی ها او را می شناختند. در شماره ششم دو فصلنامه تاریخ شفاهی مقاله ای در مورد این شخصیت نوشته شده که چکیده آن را در این وب سایت قرار می دهیم:

تاریخ ایران در سده 1300ش شخصیت‌های برجسته و تاثیرگذار زیادی را به خود دیده، و بخش قابل توجهی از این شخصیت‌ها، بازاری‌های برجسته شهرهای بزرگی چون تهران، مشهد، تبریز و ... بوده‌اند؛ پژوهش حاضر نیز به منظور بررسی و تبیین تاریخی فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بازاریان مشهد، بخشی از زندگی سیاسی- اجتماعی عبدالرضا غنیان، بازاری شناخته شده شهر مشهد در دهه بیست تا شصت را مورد بررسی قرار داده است.

غنیان فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی خود را از دهه 1320، آغاز و تا پایان عمر (1370) ادامه داد. جدایی غنیان و دوستانش از انجمن پیروان قران، زمینه‌ساز شکل‌گیری دوره نوینی از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بخشی از فعالان مذهبی مشهد به شمار می‌رود؛ تا جایی که تاسیس دبیرستان علوی، درمانگاه آیت‌الله بروجردی به همکاری برخی از بازاریان، مدیریت اجرایی راهپیمایی‌های 1357، و همچنین مسجد کرامت نتیجه فعالیتی مستقل از انجمن پیروان قران و انشعابی است که در این انجمن رخ داد. به همین جهت، تبیین علل این جدایی، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است که پژوهش حاضر این مسئله را مورد کندوکاو قرار داده است.

سید قدبلند

نهم و دهم شهریور 47 بود که شهرهای فردوس، کاخک، خضری و دشت بیاض دچار یک زلزله مهیب شدند زلزله ای که خیلی آن را با این عبارت توصیف می کنند: احساس کردیم آسمان نزدیک شد!

بیش از 13 هزارنفر جان خود را از دست دادند. در آن سال ها طلبه ای جوان از مشهد با کمک بازاری های مشهدی و حمایت بیوت مراجع عازم فردوس می شود همراه او طلبه های زیادی از مشهد وارد عرصه خدمت به زلزله زده ها می شوند. آن شخص که مردم با عنوان: سید قدبلند او را توصیف می کردند سیدعلی خامنه ای بود.

این روزها مشغول پژوهسی در موضوع خدمات اجتماعی روحانیت خراسان هستم. خاطرات و قصه های جالبی دارند؛ تاریخ قشنگی داریم، پر از الگو و تجربه حیف کم کار هستیم و قدر داشته هایمان را نمی دانیم.

معرفی کتاب خودسازی انقلابی

 آواز قو!

قو پرنده سفید و زیبایی که مطابق روایات اسطوره ای هنگام مرگ بهترین آوازش را سر می دهد، کتاب خودسازی انقلابی دکتر شریعتی حکایت همان آواز قوست! کسی که شریعتی خوان باشد می فهمد که حرف های شریعتی پر است از مفاهیم انقلابی، کار علمی شریعتی و شروع سخنرانی های ایشان به صورت جدی با کتاب اسلام شناسی شروع شد(اگرچه قبل از آن ابوذر را ترجمه کرده بود) تنها یک دهه برای شریعتی کافی بود که این همه اثر منتشر کند و انگار همه آن حرف ها و نوشته ها مقدمه ای بود برای تبیین و تفهیم خودسازی انقلابی.

تصویری از خودسازی انقلابی تالیف دکتر علی شریعتی

  1. شش بخش از یازده بخش کتاب مربوط به نوشته های دکتر است و پنج قسمت آن گفته های دکتر در جلسات مختلف است.
  2. کتاب مربوط به سال های پایانی عمر دکتر و اوج تکامل علمی و شخصیتی دکتر است.
  3. متاسفانه این کتاب کمتر مورد توجه عموم و مخاطبان قرار گرفته است.
  4. اندیشه های اسلام انقلابی دکتر در این کتاب به خوبی مشخص است و تیزی قلم دکتر در این کتاب بیشتر متوجه روشنفکران بی درد، طبقه انگل جامعه رفاه و دگم های منجمد است.
  5. نکته جالب کتاب اسم بردن از آیت الله خامنه ای به عنوان یک دوست صاحب نظر در کتاب و نیز موضع مستقیم ضد صهیونیستی دکتر و ضرورت حمایت مادی و معنوی از جریان مقاومت و اعتراض به مراجع و علما، به استثنای امام خمینی(ره)، به جهت عدم حمایت جدی از این جبهه است.
  6. یازده بخش این کتاب عبارتند: 1. دیباچه، 2. چگونه ماندن، 3. عرفان، برابری و آزادی، 4. عشق و توحید 5. آزادی، خجسته آزادی، 6. خودسازی انقلابی 7. بر در حق کوفتن حلقه وجود، 8. سلام های نماز 9. حر 10. شب قدر 11. معراج و اسراء

دوره آموزشی تربیت پژوهشگر تاریخ شفاهی انقلاب در مشهد

دوره آموزشی تربیت پژوهشگر تاریخ شفاهی انقلاب:
- معرفی تاریخ شفاهی
- آموزش فنون مصاحبه
- مروری بر تاریخ معاصر (پهلوی اول و دوم، انقلاب اسلامی)
و...

مهلت ثبت نام: 20 مرداد
هزینه شرکت در دوره: ۲۵ هزار تومان
ثبت نام: ۰۹۳۸۷۱۱۶۵۵۶
ثبت نام مجازی در پیام رسان های مختلف: @Darsgoftar_asr