متاسفانه در این روزها که شرایط اقتصادی بسیار نامطلوب است تصویری که مردم از ایران روایت می کنند سیاه و ناامید کننده است. ایران مهد بی فرهنگی و بی تمدنی شده، انگار همه ایرانی ها و مسئولین ایران دزد و خائن هستن و تنها کسی که این حرف ها را می زند پاکدامن و منتقد و آزادی خواه هستن و همه مردم حتی بخش غالب مسئولین هم همین حرف را می زنند. الان راحت ترین کار غرزدن است همه و همه غر می زنند؛ متاسفانه زمانه ای شده که تنها نقطه های درخشان تاریخ خود را می بینیم و نقطه های سیاه زمانه کنونی! ما سال ها و بلکه قرن ها گرفتار مشکلات فرهنگی و اقتصادی بوده ایم و قصه دیروز و امروز نیست. از قحطی های دو جنگ جهانی دوره مشروطه و پهلوی گرفته تا قراردادهای ظالمانه ای که بر ایران عصر قاجار تحمیل شد؛ از وضعیت بد و اختلافات شدید طبقاتی دوره ساسانی گرفته تا ظلم خلفای اموی و عباسی... قصه های تلخ در تاریخ زیاد هستند و این ماهیت زندگی و تاریخ ایران است. متاسفانه ایران برای مردم به خوبی شناخته شده نیست؛ ایران ثروت زیادی دارد اما وسعت و جمعیت زیادی نیز دارد، فقر هم زیاد دارد و... پس انتظار نداشته باشیم ایران مثل کشورهای ریز حاشیه خلیج باشد، نه جمعیت آن ها و نه وسعتشان به اندازه ایران است. ثروت ماورایی نفت است و نفت در نقاط خاصی از ایران وجود دارد که وسعتش کمتر از 5 درصد ایران است. آب هم که بماند در چه وضعیتی است. بخش عظیمی از ایران هم بیابان است بیابان!

پس تصور ما از ایران باید واقعی تر باشد وقتی ثروت میشماریم کمبودها را هم ببینیم. وقتی دیگران را خائن می شماریم، خیانت خود را هم ببینیم. وقتی فساد را می بینیم خدمت را هم ببینیم. در کنار ناامیدی امید هم هست