فریاد ز ظلم ظالمان می کاهد؟!
سال 1396بود که در آزمون سراسری مقطع دکتری رشته تاریخ و تمدن با رتبه یک پذیرفته شدم. برای ادامه تحصیل برنامه ها داشتم، مثلاً اینکه در آینده چه موضوعی برای رساله انتخاب کنم و... اما تنها بعد از چند هفته همه آینده نگری ها به قبولی در همان ترم محدود شد. شش واحد درس داشتم، چهار واحد با یک استاد و دو واحد با استادی دیگر...
چهار واحدی که به چهل واحد تبدیل شده بود، تمام زندگی مرا به هم ریخت. بعد از سه هفته از کلاس ها هر هفته قرار بود یک کتاب امتحان داده شود، امتحانی با سه سوال؛ سه سوالی که لازمه جواب دادن به آن حفظ خط به خط و حتی در مواردی فهم معنایی دقیق از برخی واژه های به کار برده شده در متن کتاب بود. هر امتحان سه نمره داشت. استرس حاکم بر تحصیل تمرکز تمام بچه های کلاس را بهم ریخته بود و انگار استاد از این اتفاق لذت می برد و از خرد کردن شخصیت دانشجویانی که در ارائه درس ضعیف بودند نه تنها هیچ ابایی نداشت بلکه زیاده روی هم می کرد. تحمل یک ترم در چنین شرایطی هم زیاد بود چه برسد به ده ترم، البته به شرط موفقیت! خلاصه خسته شدم و در سایت دانشگاه انصرافم را اعلام کردم...
بیش از دو سال از انصرافی که همه حتی آن استاد مخالفش بودند گذشته، استاد در طول ترم برخورد بدی با بنده نداشت ولی برخوردهای تندش با سایر دانشجویان شخصیت تمام کلاس را خرد کرده بود. نخواستم بمانم چون تاریخ را در کنار زندگی دوست دارم، شاید به همین دلیل از تاریخ شفاهی بیشتر لذت می برم هرچه باشد روایت تجربه زیسته ای است که از گپ و گفت خودم با راوی به دست می آید؛ داده های خام تاریخ را با سوالاتم و اسنادی که در در دست مردم معمولی است جمع و جور می کنم خلاصه آنکه طبری خودم هستم...
اما بعد از دوسال دوستانم را دیدم و از درس و بحث شان پرسیدم، زندگی و تحصیلشان فاجعه آمیز بود:
1. از سه نفر ورودی 95 تنها یک نفر از امتحان جامع عبور کرده اما آن بیچاره هم هنوز نتوانسته طرح رساله اش را تصویب کند.
2. ورودی های 96 که هفت نفر بودیم تنها یکی به امتحان جامع رسیده است...
3.ورودی های 97 که گل سرسبد این فاجعه هستند...
-----------
پ.ن:
1. این یادداشت را فریادی فرض کنید برای دانشجویانی که تحصیل و زندگیشان به فناست...
2. نمی دانم کاربرد واژه ظلم برای چنین اتفاقی درست است یا خودش ظلمی است مضاعف!
3. امیدوارم تمام سخت گیری های استاد با هدف آموزشی باشد اگرچه نتیجه عکس داده و می دهد.
4. استادان و دانشجویانی که شاهد چنین ماجرایی هستند و سکوت می کنند؛ آزاده اند؟!
