طاهر احمدزاده: «اواخر دیماه بود که تصمیمم برای رفتن به پاریس و دیدار امام خمینی(ره) جدی شده بود و به دوستان گفتم که جلسه‌ای بگذاریم تا نظرات آن‌ها را جویا شوم. جلسه‌ای در مسجد کرامت مشهد گذاشتیم و هر سه دوستان بودند. گفتم که من می‌خواهم به پاریس بروم و شما هم اگر می‌خواهید نظرات‌تان را مکتوب کنید تا من ببرم و بگویم که اینها، نظرات روحانیت مبارز مشهد است و صحبت‌های خودم را هم مستقلاً ارائه کنم. اما این نظر من با سکوت مواجه شد و من متوجه شدم که نباید خودم را نماینده آن دوستان معرفی می‌کردم و پاسخ می‌دادم. آقای هاشمی‌نژاد گفت که سوءتفاهم شده است. قبل از آزادی شما از زندان در ۴ آبان ۵۷ صحبت‌هایی می‌شد ولی روزی که شما وارد مشهد شدید و ما به استقبال شما در راه‌آهن آمدیم، تا شما لب به سخن گشودید، فهمیدیم که احمدزاده ما همان احمدزاده‌ای است که ما می‌شناختیم. ما نگران بودیم که شما با شعار مجاهدین صحبت‌تان را آغاز کنید یعنی‌«به نام خدا و به نام خلق مسلمان ایران». اما برخلاف این شایعات، شما گفتید «به نام الله، این پرجاذبه‌ترین و پرمحتواترین واژه فرهنگ بشریت» و ما فهمیدیم که شما عضو مجاهدین نشده‌اید. آقای طبسی هم چنین صحبتی کردند. آقای خامنه‌ای هم گفتند که من شخصا اگر دوستان هم نخواهند، نظرات‌ام را می‌نویسم تا شما به پاریس ببرید.  به هرحال من خانمم را برداشتم و به تهران آمدم تا از آن‌جا به پاریس برویم. شبی که وارد تهران شدم، رادیو بی بی سی گفت که امام خمینی(ره) تصمیم به مراجعت گرفته است. من به مرحوم بهشتی تلفن زدم و پرسیدم که آیا خبر بی بی سی صحیح است؟ ایشان خبر را تایید کرده و گفتند که شما هم به پاریس نروید و بمانید تا امام بیایند.